دوقلوهای مامان و بابا

...

سلام دخترای نازنینم نفسهای مامان چند ماهی میشه که وبتون رو آپ نکردم آخه می دونین فرصت پیدا نمی کنم نگهداری از دوتا دختر شیطون بلا درس خوندن مامان با دو تا شیطون مگه به آدم فرصت می ده . خیلی دلم می خواد هر روز براتون مطلب بذارم از شیرین کاریهاتون بگم از چیزهای جدیدی که یاد گرفتین و نشون دهنده اینه که دخترای کوچولوی مامان هر روز دارن بزرگ و بزرگتر می شن ولی افسوس که نمیتونم الان هم شما دوتا کوچولوها خوابین من تونستم یه سری به وبتون بزنم . الان ما تو ماه مهر هستیم و شما تقریبا یک سال و دو ماهتونه  یک ماهی هست که اومدیم تهران خونه مامان جون ان شاالله تا چند روز دیگه برمیگردیم خونمون . ستایش جونم ماما...